عليرضا كوچولوعليرضا كوچولو، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه و 26 روز سن داره

خاطرات عليرضا كوچولو

برنامه تلویزیونی مورد علاقه وافر علیرضا خان

  - ململ ( يك گوسفند عروسكي در شبكه 2 بعد از ظهر ها مي دهد) - رنگين كمان و برنامه پنگول ( يك برنامه عروسكي گربه است كه از شبكه 5 پخش مي شود) - گل آموز و مويز( از شبكه 7 ) - بسيار به برنامه هاي تبليغاتي بخصوص( آقاي ايمني- تبليغ چاكلز- مزمز و ... ) علاقه دارد - تيتر برنامه در شهر- خبر ساعت 20.30 - تيتراژ به خانه برمي گرديم. - و از همه مهمتر برنامه شعر خواني ( چكامه) از كانال 7 .       ...
17 بهمن 1390

خوردنيهاي مورد علاقه عليرضا كوچولو

خوردنيهاي مورد علاقه اين آقا پسر   :   - پوره سيب و گلابي پخته شده و به صورت كمپوت درآمده - آب سيب - ليمو ترش - چاي و خرما - سوپ تره فرنگي با ليمو ترش - نان بربري - بيسكويت مادر - موز هم در حد چند قاشق - ماست ( مخصوصا اگر سون باشه كه من كم بهش مي دم به خاطر چربي بالاي آن) - آب - قطره هاي  آهن- مولتي ويتامين و زينك ( چون واقعا هم خوشمزه هستند دهانش را تا كجا براي قطره چكان باز مي كنه ) و عاشق دستبرد به غذاهاي ما است از چيزهايي كه بدش مي آيد هم: - عصاره گوشت - آب هويج - پوره كدو حلوايي - شربت ديفن هيدرامين ( وقتي سرما خورده بود) -تخم مرغ (‌براي همين من يا با بيسكويت...
17 بهمن 1390

ادبيات عليرضا خان تا يكسالگي

عليرضاكوچولو علاقه وافري به آواز خواندن داره.... حتي بايد خودش براي خودش موقع خواب لالايي بخونه تا خوابش ببره لالايي هيچكس را قبول نداره!!! ايشان بسيار به برنامه هاي شب شعر علاقه دارند ( اينو جدي مي گم ميخكوب برنامه هاي شعر و شاعري مي شه)   لغاتي كه اين آقا پسر گل بلده به شرح ذيل است:   ماما  بابا  دد نه نه نانا( يعني برقصيم) به به ( همراه با تكان دادن سر) آب هم من ( يعني غذا بده به من) نده ( يعني ديگه نمي خورم) باي باي  معني خيلي جملات و لغات را هم مي داند مثل: - بيا - بده - بنشین - دستتو بده من - نكن - واي وا...
17 بهمن 1390

شروع قصه من

يكي بود يكي نبود غير از خدا هيچكس نبود ....قصه فرشته كوچولوي ما  از آنجا آغاز شد كه..... در تاریخ 4/11/1389 چون  می خواست هرچه زودتر بابا و مامانشو ببینه ، یک ماه زودتر در شب اربعین ساعت 21.30 در  بیمارستان پارسیان به دنیا اومد.اسم اين هديه آسماني عليرضا است. عليرضا جون!یادت می آید اونشب را ؟  ...وقتی صدای گریه ات را تو اتاق عمل شنیدم انگار تو بهشت بودم. بابا با مامان بزرگ بیرون در صداتوشنیدند و کلی ذوق کردند.....عزیزم تو با اومدنت من و بابا را غرق شادي كردي.   خداي مهربان! از اينكه اين فرشته كوچولوي زيبا و دوست داشتني و سالم را بهمون هديه كردي  خيلي سپاسگز...
6 دی 1390